یک خانهی ۱۵ میلیون دلاری توسط یوتیوبرها خریداری شده است و به ضبط و پخش ویدیو و تلاش دائمی برای تبدیل شدن به اینلفوئنسرهای این شبکه اختصاص دارد.
یکی از مناطق مشهور حاشیهی شهر سیدنی، Darling Point نام دارد. این منطقه بهخاطر آبوهوای عالی و مناظره خیرهکننده، یکی از بهترین مکانهای گذران دوران بازنشستگی برای افراد ثروتمند است. صرفنظر از تمامی امکانات و ظاهر خیرهکنندهی دارلینگ پوینت، این منطقه بهتازگی میزبان چند شهروند جدید بوده است. این شهروندان افرادی شناختهشده در دنیای استریم ویدیو هستند.
آنها افراد مشهور و ثروتمند شبکههای اجتماعی نیستند. افرادی که با تصاویر و ویدیوهای جذاب از برندهای بزرگ، سعی در کسب درآمد هرچه بیشتر دارند. آنها سیاستمدار یا افراد شناختهشدهی دنیای تجارت نیز نیستند. این گروه ۵ نفرهی خاص، کاربران مشهور یوتیوب و سرویس استریم بازی twitch هستند. خانهای که این ۵ نفر در آن وارد شدهاند، یک ساختمان ۵ طبقه به ارزش ۱۵ میلیون دلار استرالیا (حدود ۱۱ میلیون دلار آمریکا) است.
در نگاه اول شاید این خانه یک «خانهی بازی» مخصوص گیمرهای حرفهای بهنظر برسد که برای زندگی در کنار یکدیگر و یادگیری هرچه بیشتر بازیها طراحی شده؛ اما این خانه کمی متفاوت است. ساکنان این خانه، گیمرهای حرفهای نیستند. آنها گیمرهای معمولی با فالورهای میلیونی در یوتیوب و توییچ هستند. تهیهی این خانه و اسکان این ۵ نفر، یک همکاری بین شرکت بزرگ بازیهای ویدیویی با نام NRG Esports و تیم مدیریتی Click است.
این خانه با نام Click House شناخته میشود و این امکان را به تیم اینفلوئنسرهای این گروه میدهد تا ۷ روز هفته و ۲۴ ساعته با هم زندگی و کار کنند. این زندگی، همکاری بین آنها را افزایش داده و اینفلوئنسرهای دنیای بازی را به سوپراستار تبدیل خواهد کرد.
شاید این خانه، رویای بسیاری از یوتیوبرها باشد. درواقع این خانه شبیه به مزدی برای سالها کار دشوار آنها است. فرصتی که بتوانند با دوستان خود در یک قصر زندگی کنند. ویدیوهای موجود از این خانه در یوتیوب، این تصور را ایجاد میکند که خانه پر از افرادی پرانرژی و خوشحال است که تمام روز را به بازی کردن میگذرانند؛ اما واقعیت پشت صحنه این است که کار این ساکنان، تازه شروع شده است.
در داخل این خانه، ساعتهای زیادی به ساختن و ویرایش کردن محتوا برای میلیونها طرفدار پرشور یوتیوب، گذرانده میشود. برخی از این افراد حتی وقت تفریح یا ورزش هم ندارند و برخی دیگر نیز مانند شغلهای رسمی باید ساعت ورود و خروج خود را ثبت کنند. بههرحال کسب درآمد بالا از اینترنت رویای بسیاری از افراد است. البته این کار نیز هزینههای خود را دارد و در کلیک هاوس نیز همین اتفاق میافتد.
جکسون رایان، نویسندهی سینت یک روز را در این خانه گذرانده تا مصاحبهای با ساکنان آن داشته باشد. او پیش از رفتن به کلیک هاوس، خود را برای یک روز پرشور و پر از سروصدا و هیجان آماده کرده است. به بیان دیگر او انتظار محیطی شبیه سیرک را از این خانه داشته اما با فضایی شبیه به یک کتابخانه مواجه شده است.
عمارت Fortnite
بازی فورتنایت این روزها سهم زیادی از ترافیک اینترنت و سرویسهای استریم را به خود اختصاص داده است. بسیاری از کودکان در سرتاسر جهان بلافاصله هر روز صبح یا به این بازی میپردازند یا ویدیوهای گلچین از مسابقات آن را تماشا میکنند. در این بازی بهطور خلاصه ۱۰۰ بازیکن داخل یک زمین بازی بسیار بزرگ وارد میشوند و تا زمانی بازی میکنند که تنها یک نفر در این زمین زنده بماند. Fortnite امروز به یک پدیدهی جهانی تبدیل شده است.
یوتیوب، بازوی قدرتمند گوگل در بخش استریم ویدیو، ماهانه حدود ۱.۸ میلیارد کاربرد دارد. توییچ، سرویس استریم زندهی آمازون است که در ماه سپتامبر، آمار تماشای ۱۰۰ میلیون ساعت محتوا را ثبت کرد. برای بسیاری از ستارههای بزرگ یوتیوب، انتشار محتوا در این سرویس یک شغل دائمی با درآمد بالا است. بهعنوان مثال در سال ۲۰۱۷، Felix Kjellberg صاحب کانال مشهور یوتیوبی PewDiePie با ۶۷ میلیون فالور، درآمدی حدود ۱۲ میلیون دلار کسب کرد.
اندی میلر کارآفرین مشهور آمریکایی و همبنیانگذار NRG Esports بوده که بهخوبی پتانسیل بازار استریم بازیهای ویدیویی را درک کرده است. سازمان او شامل تیمهایی برای انجام مشهورترین بازیهای رقابتی مانند اورواچ، کانتر استرایک، گلوبال آفنسیو و راکت لیگ است. با افزایش استقبال از فورتنایت، او و تیمش تصمیم گرفتند تا راهی برای اضافه کردن آن به کارنامهی خود پیدا کنند. میلر معتقد است فورتنایت بازی جذابی است اما با بازیهای حرفهای مانند اورواچ تفاوتهای زیادی دارد.
میلر پس از این که ویدیوهای یوتیوبر مشهور استرالیایی فورتنایت یعنی Muselk را مشاهده کرد، به این فکر افتاد که او و گروه اینفلوئنسرهای کلیک را با تیمش همکار کند. برنامههای او در ماه گذشته نهایی شده و این تیم ۵ نفره در دارلینگ پوینت به هم ملحق شدند. اگرچه در این برنامه فورتنایت در ارجحیت قرار داشت اما پس از مدتی پتانسیل انواع دیگر محتوا نیز برای میلر و تیمش روشن شد.
نودل
کلیک هاوس در بین چند خانهی میلیون دلاری در این منطقه قرار دارد. این خانه از بیرون بسیار موقر بهنظر میرسد. درواقع طراحی نمای خارجی بیشتر کلاسیک است و شباهتی به محل زندگی چند نفر از ساکنان مدرن دنیای استریم ندارد.
جکسون در مورد اولین ورود به این خانه میگوید که صدای زیادی از داخل خانه شنیده نمیشود. خبری از صدای موسیقی یا تلویزیون نیست و هرازگاهی تنها یک صدای مبهم از اتاقهای طبقههای بالا به گوش میرسد. درواقع این خانه تاحدودی ساکت و بیسروصدا است.
طبقهی اول متعلق به PrestigeClips با نام واقعی مارکوس است. او سیستم مخصوص گیمینگ خود را در این طبقه پیاده کرده است. افق دید مارکوس، قایقهای شناور در سیدنی هاربر هستند. اینجا مکانی مناسب برای ساختن ویدیوهای گلچین برای ۴.۲ میلیون فالور یوتیوب است.
یک طبقه پایینتر، یک استخر تعبیه شده که در پاییز، برگهای درختان روی سطح آب آن را پوشاندهاند. آشپزخانه در همین طبقه قرار دارد و کثلین بلستن معروف به Loserfruit در آن مشغول به کار با لپتاپ روی یک میز گرد چوبی است. جکسون از او سوال میپرسد که آیا کسی از آشپزخانه هم استفاده میکند؟ بلستن میگوید دیگران به جز او، شاید تنها برای پخت نودل از این فضا استفاده کنند.
روزهای ۱۴ ساعته
در اتاقخواب اصلی، خورشید از پنجرهها به داخل میتابد. الیوت واتکینز در گوشهای از این اتاق خواب است و از نور ایجادشده دوری میکند. او در حال کار است و تنها به نور ساطع شده از دو مانیتور سیستمش نیاز دارد. واتکینز ۲۳ ساله، همان حساب کاربری موسلک است. او ۷ میلیون مشترک یوتیوب دارد و یکی از شناختهشدهترین یوتیوبرهای استرالیا است.
واتکینز در ۶ سال گذشته، ویدیوهایی از خودش در حال بازی بازیهای چندنفرهی سبک شوتر همچون تیم فورترس 2 و اورواچ ضبط و پخش کرده که در مجموع بیش از ۲ میلیارد بار دیده شدهاند. این روزها اکثر محتوای او از بازی فورتنایت ضبط میشوند. این یوتیوبر در سال ۲۰۱۶ گروه کلیک را با هدف جذب و پرورش استعدادهای استرالیایی یوتیوب تاسیس کرد. درواقع این خانه با تلاش واتکینز و تیمش در جمع کردن اینفلوئنسرها تاسیس شده است.
در زمان بازدید جکسون، واتکینز در حال آمادهسازی یک ویدیوی جدید برای کانالش است. اتاق او بزرگ اما تقریبا خالی است و تنها یک تختخواب و یک کمد لباسی بزرگ در آن قرار دارد. واتکینز پلاک طلایی کانال یوتیوبش را روی دیوار نصب کرده که نشاندهندهی یک میلیون مشترک فعال است. از ابتدای سال ۲۰۱۸، تعداد مشترکان کانال او افزایش ۲۵۰ درصدی داشته است.
این رشد سریع در تعداد مشترکان یوتیوب، اصلا آسان نیست. واتکینز میگوید روزانه حداقل ۱۴ ساعت به کار در یوتیوب اختصاص میدهد. اکثر یوتیوبرهایی که او میشناسد، همینقدر سختکوش و با پشتکار هستند. او میگوید تقریبا هر روز از ساعت ۱۰ صبح به فیلمبرداری، ویرایش ویدیوها، آمادهسازی تصاویر و کارهای دیگر میپردازد و تا ساعت ۲ نیمهشب نمیخوابد.
واتکینز حتی در زمانهایی که استراحتهای یک هفتهای دارد، باز هم از انتشار بهموقع ویدیوها اطمینان حاصل میکند. او معتقد است اگر هر روز محتوا منتشر نکند، افت قابل توجهی در تعداد مشترکان خواهد داشت. قطعا این سبک زندگی برای سلامتی مضر است اما واتکینز ظاهرا مشکلی از لحاظ سلامتی ندارد. او خودش را کمی چاق توصیف میکند اما از خوردن غذاهای ناسالم اجتناب میکند. واتکینز دوست دارد که زمان بیشتری به ورزش باشگاهی اختصاص دهد اما این کار، روزانه ۳ ساعت از کار او را مختل میکند؛ در نتیجه هنوز برنامهی منظمی برای آن ندارد.
واتکینز در مورد استرس در شغلش میگوید:
یکی از بخشهای این شغل که آن را بسیار پراسترس میکند و عموما توسط افراد بیش از اندازه مهم انگاشته میشود، بازخورد زنده و لحظهای کارایی محتوا است. این حالت شبیه به آن است که هر دقیقه، یک گزارش بررسی بازدهی از رئیس خود دریافت کنید.
اما فشار کاری آنها تنها خارجی نیست. با کمی دقت در روش کاری واتکینز متوجه میشویم که او خودش، مقدار زیادی استرس را برای رسیدن به استانداری مشخص به خود وارد میکند. او تعداد مشترکان کانال و افزایش و کاهش آنها را بهصورت زنده در یک صفحهنمایش جدا نظارت میکند. در واقع او میتواند بهصورت لحظهای، بازدهی و جذب مخاطب یک ویدیوی خاص را تخمین بزند.
این یوتیوبر حرفهای معتقد است اگر شما زیاد تلاش نکنید، حتما فرد دیگری هست که با کمال میل بیش از شما تلاش خواهد کرد. اگر تلاشتان کاهش پیدا کند، حتما رقیبی وجود دارد که برای جذب مخاطبان شما جدی است و موفق هم خواهد شد.
ساعت کار رسمی
در بخش دیگری از این داستان، Crayator قرار دارد. او یک کاربر بااستعداد توییچ و یوتیوب است. اگرچه او شهرت واتکینز را ندارد اما رشد مشترکانش در چند وقت اخیر مناسب بوده است. او با یک کلاه نقابدار برعکس و چهرهای جوان، ظاهری مدرن دارد اما یک سبیل خاص شبیه به چهرههای مردان ابتدای قرن بیستم، چهرهی او را دارای پارادوکس کرده است.
کرایاتور در طبقهی سوم و در یکی از اتاقها پشت دربهای بسته مشغول استریم کردن نسخهی بتا کال آو دیوتی برای ۱۸۴ هزار کاربر کانال توییچ خود است و صدای فریادهایش از پشت درب به گوش میرسد. صدای این یوتیوبر و رفتارهای او، همانچیزی است که عموما از سوپراستارهای ویدیوهای اینترنت در سر داریم؛ پرصدا، پرجنبوجوش و جذاب.
پس از تمام شدن استریم کرایاتار (با نام واقعی نیثان ریان)، جکسون با او مصاحبهای میکند و متوجه میشود که اصلا شبیه به شخصیتش در یوتیوب نیست. اگرچه او ساعتها برای استریم ویدیو فریاد میزند اما در صحبت معمولی، فردی آرام و فروتن است. او که ظاهری شاد دارد، با جزئیات تمام از علاقهاش به تولید محتوا میگوید. او وقتی متوجه شد که گروه کلیک در صدد همکاری با انآرجی است، بسیار خوشحال شد.
ریان از اینکه به یک تیم ورزشهای الکترونیک مانند انآرجی ملحق شده بسیار خوشحال است. او هم مانند واتکینز معتقد است که کارشان همیشه آسان نیست و مشکل اصلی، رقابت کردن با خود است. او میگوید وقتی تفریح را به شغل تبدیل کنیم، همیشه تلاش برای بهتر شدن در ذهن ما وجود دارد.
مخاطبان ریان در شبکههای مختلف، همیشه تشنهی محتوای بیشتر هستند. اگر او برای یک استریم زمانبندی شده حاضر نشود یا تعداد محتوایش کاهش پیدا کند، نگرانی مخاطبانش زیاد شده و سوالها شروع میشوند. آنها میخواهند بدانند که ریان کجا رفته است؟ چه زمانی بر میگردد؟ این اتفاق برای اکثر تولیدکنندگان محتوا میافتد. وقتی آنها بهحدی از بازدیدکنندگان و مخاطبان برسند، این تعهد ایجاد میشود. آنها نهتنها به پلتفرم خود، بلکه به مخاطبان نیز متعهد میشوند.
ریان در مورد این تعهد میگوید:
من احساس میکنم که در بخش زمانبندی و انتشار محتوا باید به مخاطبانم احترام بگذارم. تماشاچیان افرادی هستند که از محتوای شما لذت میبرند و در نهایت به شما پول پرداخت میکنند.
ریان ساعت ۵ بعدازظهر کار را تمام میکند و به کارهای شخصی میرسد. او در این عمارت ۱۵ میلیون دلاری به تماشای نتفلیکس یا گشتوگذار در شبکههای اجتماعی خود میپردازد. او میگوید که این زمان استراحت، به او بسیار کمک کرده تا از کار بسیار زیاد، خسته و دلزده نشود.
الگوریتم
واتکینز معتقد است کار در یوتیوب در ابتدا این حس را ایجاد میکند که کمی استراحت، اشکال ندارد. اما پس از مدتی متوجه میشوید که اشکالهای زیادی در این استراحت وجود دارد. دلیل اصلی نیز الگوریتم همیشه فعال این شبکه است. منظور از الگوریتم همان کدهایی هستند که به کاربران، محتوا را دیکته میکنند. سیستم، یوتیوبرهای در حال رشد را شناسایی کرده و ویدیوهای آنها را برای مخاطبان بیشتری پخش میکند.
این الگوریتم، ثبات در انتشار ویدیو را باارزش میداند. بههمین دلیل، بسیاری از تولیدکنندگان محتوا مانند واتکینز، این احساس را دارند که باید هر روز یک ویدیوی جدید ساخته و منتشر کنند. او در این مورد میگوید:
الگوریتم یوتیوب مرگبار است. طبیعت این الگوریتم مانند یک هیولا است. یوتیوب یعنی همیشه حاضر باشی، همیشه جذاب باشی و در نهایت، بهعنوان یک حساب کاربری همیشه زنده شناخته بشوی. شاید این الگوریتم نیاز به کمی اصلاح دارد.
صحبتهای واتکینز و ریان، اشتراکهای زیادی دارد. البته ریان بهتازگی وارد این کار شده و تمایل زیادی به پیشرفت دارد. از طرفی واتکینز مدت زیادی را به این سبک زندگی اختصاص داده است. واتکینز ۲۳ سال دارد و به فکر چگونگی گذران زندگی پس از یوتیوب است. در واقع او آماده است تا مقداری کم، پایش را از روی پدال گاز تولید محتوا بردارد. این خانهی بازی فرصتی برای او فراهم آورده تا برای آینده برنامهریزی کند و البته، به سلامت روانش نیز کمک بکند.
درواقع او ترجیح میدهد که هر روز به فکر ساختن ویدیوهای فورتنایت نباشد. او تمایل دارد تا کار در یوتیوب را به ۵۰ درصد مقدار کنونی کاهش داده و وقت بیشتری را به خودش و تیم کلیک اختصاص دهد.
با افزایش خبرها در مورد خستگی بیشازحد و دلزدگی یوتیوبرها، تصمیم واتکینز برای کاهش فعالیت، عقلانی بهنظر میرسد. واقعیت در مورد این افراد آن است که با کار بیشتر، مورد توجه الگوریتم قرار میگیرند و محبوبتر میشوند. این افزایش محبوبیت موجب تلاش و کار بیشتر میشود. سوال این است که این فرآیند چه زمانی متوقف خواهد شد؟ واتکینز معتقد است این روند تمامی ندارد؛ چرا که هیچگاه کار شما با یوتیوب تمام نمیشود.
نکتهی جالب توجه در مورد یوتیوب این است که این سرویس، خدماتی را برای آموزش به کاربران و تولیدکنندگات محتوا تحت عنوان Creator Academy عرضه کرده است. در این پرتال آنلاین، انواع آموزشها به کاربران داده میشود و برخی از آنها نیز مخصوص سلامت طراحی شدهاند. در این دورهها نکاتی به تهیهکنندگان گفته میشود تا در کنار تولید محتوا، به سلامت خود نیز توجه کنند. این دورههای آموزشی به تولیدکنندگان پیشنهاد میکند که دقیقا مانند یک کار رسمی برای خود ساعات مشخص فعالیت داشته باشند.
تلاش مداوم برای پیشرفت
جکسون پیش از ورود به این خانه انتظار یک محیط شلوغ با انرژی بیشازحد از جوانانی ۲۰ ساله را داشته است. اما او پس از دیدن این محیط، تنها یک فضای بسیار بزرگ کاری روبرو شده است. برخلاف محتوای پرانرژی و پر از جنبوجوشی که در این خانه منتشر میشود، خود خانه بیرنگ و بیروح بهنظر میرسد. ساکنان این خانه پشت میزهای کاری مخصوص خود به ساختن و ویرایش ویدیو مشغول هستند و هیچ فعالیت خارقالعادهای انجام نمیدهند. آنها کاری یکنواخت را هر روز انجام میدهند: ساخت و استریم ویدیو.
دکتر جاناتان هاتچینسون استاد ارتباطات آنلاین دانشگاه سیدنی در مورد این سبک زندگی تحقیق کرده است. از نظر او، سبک زندگی نمایش داده شده در تصاویر ویدیویی نمیتواند نمایی واقعی از زندگی یک یوتیوبر را نشان دهد. او در این مورد میگوید:
شما تنها تصاویر جذاب را در یوتیوب میبینید؛ اما نمیدانید که چه مقدار تلاش نیروی انسانی برای ساختن این محتوا صرف شده است.
در این میان نقل مکان به خانهای که احتمالا همهی کارهای شما در آنجا به محتوایی در یوتیوب تبدیل شود، مرزها را جابهجا کرده و حجم کاری را نیز افزایش خواهد داد. در این موقعیت احتمال خستگی بیشازحد و دلزدگی بیشتر میشود. البته حداقل برای واتکینز که روزانه ۱۴ ساعت به این کار مشغول است، این شرایط مشکل خاصی ندارد. او به اشتراک محتوا از بخشهای دیگر زندگی نیز علاقهمند است.
بههرحال مشاهدهی زندگی این یوتیوبرها، تصویر دیگری را از موفقیت و درآمد بالا در اینترنت نمایان میکند. نکتهای که در پشت تصاویر جذاب و تیترهای خیرهکنندهی ویدیوهای این افراد نهفته است. در واقع ساکنان این خانه، متناقض زندگی آنلاین خود هستند. آنها فروتن، ساکت و حتی گوشهگیر هستند. نکتهی مهم این است که آنها نمیتوانند از این تردمیل پیاده شوند؛ مبادا کسی جایگاهشان را در اینترنت تصاحب کند.
همیشه آرزو داشتم یوتیوبر شوم
واتکینز در مورد حرفهای کلیشهای که این روزها رواج یافته نیز اظهارنظر میکند. او میگوید:
هر کسی میتواند این کار را انجام دهد. همه هم میخواهند آن را انجام دهند. زمانی جملهی کلیشهای این بود که «میخواهم فضانورد شوم» یا «میخواهم آتشنشان شوم». امروز همه میگویند «میخواهم یوتیوبر شوم».
یک دهه پیش، عنوان شغلیای به نام یوتیوبر وجود نداشت. پس از آن به دورانی رسیدیم که با گوشیهای هوشمند، هر محتوایی را از هر تولیدکنندهای زیر انگشتانمان داریم. امروز نسل جدیدی از کودکان بهوجود آمدهاند که میخواهند از زندگی خود به دنیای آنلاین بروند. آنها تحت تاثیر کاربران خلاقی همچون موسلک، لوزرفروت و کرایاتار هستند.
در دنیای امروز، در سرتاسر جهان چشمان کاربران به صفحات نمایش چسبیده است. در اثر این تغییر، افرادی پیدا میشوند که به سرتاسر جهان سفر میکنند، بازیهایی که دوست دارند بازی میکنند و در یک سبک زندگی شاهانه با بهترین دوستانشان زندگی میکنند. بهگفتهی هاتچینسون این یک هویج بزرگ است که در برابر چشمان ما قرار دارد.
نکتهی قابل توجه این است که تمایل و درخواست برای محتوا هیچگاه سیراب نمیشود. همیشه هم محتوایی بیشتر برای تولید وجود دارد. البته اینکه تولید این نوع محتوا شغل است یا خیر، جای بحث دارد؛ اما برای اعضای کلیک هاوس، این روشی برای کسب درآمد است و آنها نمیتوانند آن را متوقف کنند. در واقع این فضا آنقدر رقابتی است که نمیتوان دکمهی توقف یا انصراف آن را فشار داد. این عدم توقف حتی بهمعنای آن است که آنها نمیتوانند از نتیجه و دستاورد این کار زیاد خود، یعنی خانهی میلیون دلاری، بهاندازهی کافی بهرهبرداری کنند.
واتکینز در نهایت میگوید:
این کار مانند ورزش کردن است. البته ظاهر آن با ورزش متفاوت است اما مانند ورزشکاران باید با طلوع خورشید کار خود را شروع کنیم.
منبع:زومیت