به عنوان صاحب کارخانه پاناسونیک و دیگر کارخانه های سودده در جهان، متسوشیتا (1979-1894) موفق به ایجاد دارایی به ارزش سه میلیارد دلار شد. از آنجا که نام متسوشیتا به طور شاخص در محصولات وی به کار نرفت، او هیچ وقت همچون سم والتون، هنری فورد یا هوندا (بنیانگذار شرکت خودروسازی هوندا) یا دیگر غول های سرمایه داری که از نام خود در محصولات شان استفاده می کنند معروف نشد.
با این حال شرکت وی با نام تجاری متسوشیتا الکتریکی اینداستریال درآمد بیشتری را نسبت به دیگر شرکت ها، در طول عمر خود حاصل کرد. اگرچه او بیرون از سرزمین مادری خود یعنی ژاپن شناخته شده نبود اما درآمد او از شصت و سه میلیارد دلار در سال فراتر رفت.
شروع خاضعانه
متسوشیتا در 27 نوامبر 1894 در شرایطی سخت و فقیرانه، در روستای واسای ژاپن به دنیا آمد. او کودکی و نوجوانی سختی داشت و بعد از آن یک بزرگسال رنجور با آینده نامعلوم شد یکی از خصیصه هایی که متسوشیتا در طول دوران کاری خود دنبال می کرد، پذیرش ریسک بود. او با ترک شغل دوچرخه سازی و پیوستن به کارخانه ساخت تجهیزات الکترونیک موسوم به اوساکالایت، ریسک بزرگی انجام داد؛ چراکه او در شغل دوچرخه سازی آن قدر خبره شده بود که به عنوان بازرس شناخته می شد؛ یک شغل محترمانه که شاید هر کس دیگری تا بازنشستگی به آن می چسبید. متسوشیتا به این مسئله اندیشیده بود اما ریسک آن را پذیرفت. با این حال او در کارخانه الکترونیک نیز موفق بود و توانست یک دو شاخه الکتریکی ابداع کند. او اختراع خود را به رییسش نشان داد، هر چند که او اصلا تحت تاثیر قرار نگرفت.
متسوشیتا هیچ پول و تجربه تجارتی نداشت اما انگیزه و آرزوهای بزرگ در سر داشت. بنابراین در سال 1917 تصمیم گرفت که خودش این دو شاخه را تولید کند. بنابراین با کمک همسر و سه دستیار مشتاقش، تجارت خود را آغاز کرد. این پنج نفر تحصیلاتی بالاتر از دبیرستان یا تجربه ای در تولید دو شاخه الکتریکی نداشتند اما همگی آرزوهای بزرگ داشتند. آنها کارشان را در یک ملک استیجاری، تنها با دو اتاق آغاز کردند. 24 ساعت شبانه روز و هفت روز هفته کار می کردند. پس از چندین ماه کار سخت و طاقت فرسا و بدون ذره ای درآمد، آنها چندین نمونه از محصول جدید را تکمیل کردند.
فروشگاه ها عموما از قبول محصول جدید آنها سر باز می زدند؛ هر چند که آنها محصول او را قابل قبول می دانستند و ابداع او را تحسین می کردند اما مدعی بودند که تعداد کم محصول نمی تواند تجاری شود و او باید تعداد بالای محصول را تولید کند تا بتواند توجه ها را به کارخانه خود جلب کند. اما او تسلیم نشد و به کار خود ادامه داد تا کم کم مردم به خرید محصولش علاقه مند شدند؛ چراکه محصول او به لحاظ کیفیت، بهتر و به لحاظ هزینه ای 50 درصد ارزان تر بود.
متسوشیتا تجارت خود را با بستن قراردادهای متنوع برای تولید محصولات جدید به روز نگه داشت؛ در سال 1922، کارخانه وی هر ماه یک محصول جدید معرفی می کرد. او همچنین به طور دائم استراتژی های تجاری خود را توسعه می داد تا بتواند فاصله خود را از سایر رقبا حفظ کند. او پس از مدت ها تجربه به این نتیجه رسید که هر محصول جدید باید 30 درصد از محصول قبلی بهتر و 30 درصد ارزان تر باشد تا بتواند در بازار رقابتی شانسی داشته باشد.
طراحی لامپ دوچرخه
لامپ های دوچرخه وسیله ای که بسیار در ژاپن مورد نیاز بود تا قبل از متسوشیتا سابقه بدی در این کشور داشت و این لامپ ها معمولا کار نمی کردند. متسوشیتا متوجه شد که یک لامپ بهبود یافته برای میلیون ها دوچرخه مورد استفاده در کشور، می تواند به یک محصول کاربردی تبدیل شود. بنابراین او یک محصول بهینه تولید کرد. هر چند که این محصول موسوم به «لامپ قشنگی» در ابتدا مورد استقبال واقع نشد اما بعدها در نهایت به یک استاندارد در کل صنعت تبدیل شد که معیار سنجش سایر محصولات قرار می گرفت.
شرایط همیشه برای پیشرفت متسوشیتا فراهم نبود؛ هر چند که در نهایت یخچال ها، ماشین های لباسشویی، کولرها، تلویزیون های رنگی و تجهیزات صوتی اختراع شدند اما شکست هایی هم در این راه اتفاق افتاد. هم زمان با بحران مالی دهه 1930، متسوشیتا متوجه کاهش فاحش فروش کارخانه خود شد؛ اما برخلاف سایر کارخانه ها و واحدهای صنعتی او اقدام به کاهش نیروی کار رو به فزونی خود نکرد؛ چرا که او آنها را جزیی از خانواده خود می دانست. به جای اخراج، او کارگران خود را به واحدهای فروش ارجاع داد و برنامه زمانی تولید کارخانه را کاهش داد. با این وجود انبارهای کارخانه همچنان پر از تولیدات فروخته نشده بود.
با وجود آن که مدیران اصرار داشتند متسوشیتا نیروهای خود را کاهش دهد و دستگاه های تولیدی را خاموش کند تا از بحران مالی عبور کند، او بر عقیده خود پایدار ماند؛ ساعت کاری کارخانه را به نصف کاهش داد و با این حال دستمزد کارکنان را تغییر نداد. او همچنین از کارکنان خواست تا برای فروش تولیدات انبار شده کمک کنند و آنها هم دست یاری برای او دراز کردند. با وجود آن که دیگر شرکت ها در دوران بحران اقتصادی دچار مشکلات جدی و ورشکستگی شدند متسوشیتا الکتریک به کار خود ادامه داد.
جنگ جهانی دوم
شرکت متسوشیتا در مسیر رشد قرار داشت که جنگ جهانی دوم آغاز شد و ویرانی، گریبان ژاپن را گرفت. از آنجا که متسوشیتا احساسات آشکاری نداشت، کسی متوجه احساس شخصی او به جنگ نشد؛ اما کارخانه او شروع به تولید ماشین آلات جنگی کرد. زمانی که ژاپن در جنگ شکست خورد و متحدین کنترل قدرت را در دست گرفتند، متسوشیتا دستور گرفت که کلیه تولیدات خود را معلق کند و متسوشیتا الکتریک مورد تحریم های سخت قرار گرفت. به نظر می رسید که پایان عمر کارخانه فرا رسیده است چرا که کارخانه های دیگر ژاپن که شرایط مشابه داشتند، پس از جنگ از دور خارج شدند.
خود متسوشیتا در شرف اخراج از مدیریت کارخانه بو؛ اما کارکنانش به دولت نظامی اصرار کردند که متسوشیتا در سمت خود باقی بماند. متسوشیتا، فرماندهان نظامی را متقاعد کرد که شرکتش به تولید محصولات زمان صلح ادامه دهد. او تعهد کرد که ژاپن بار دیگر به قدرت جهانی تبدیل شود، اما این بار با وسایل تولیدی زمان صلح و نه جنگ.
او بر این باور بود که کشورش می تواند در حوزه الکترونیک، امپراتور جهان شود. دولت نظامی که اندیشید ژاپن می تواند با این روش از بحران ناشی از جنگ نجات پیدا کند به شرکت اجازه بازگشایی داد. متسوشیتا و تیم مدیریتی اش شروع به ترمیم شرایط خود کردند. خیلی زود شرکت متسوشیتا الکترونیک به بازار بازگشت و توانست تولید گذشته خود را از سر گیرد و سودده شود و این نتیجه روحیه جنگنده کارکنان شرکت بود.
متسوشیتا الکترونیک توسعه یافت و چند شرکت دیگر را نیز زیر سلطه خود گرفت. در سال 1952 اولین تلویزیون های سیاه و سفید از سوی این شرکت به مشتریان عرضه شد. اولین تلویزیون رنگی شرکت در سال 1960 تولید شد و در سراسر جهان با نام هایی همچون ناسیونال و پاناسونیک عرضه شد.
فلسفه مدیریت پدری
زمانی که متسوشیتا کار خود را با چند نمونه دو شاخه الکتریکی آغاز کرد، کمتر کسی حدس می زد که این شرکت بتواند به چنین موفقیت بزرگی دست پیدا کند. متسوشیتا باور داشت که یک شرکت باید در کنار سهامداران، برای جامعه نیز ثروت ایجاد کند و باید همیشه برای حذف فقر از جامعه تلاش کند. فلسفه تجاری متسوشیتا منجر به ایجاد سنت «مدیریت پدری» در ژاپن شد. سنتی که کارکنان را عضو خانواده کارخانه می داند و کار مادام العمری را برای آنها به ارمغان می آورد؛ بدون ترس اخراج شدن.
بیرون از کارخانه متسوشیتا، بر روی یک کتیبه بزرگ، نکات کلیدی و عقاید مدیریتی خالق این شرکت این گونه حک شده است: «به عنوان صنعتگر این مملکت، خود را موظف به وقف زندگی در راه پیشرفت و توسعه جامعه و رفاه مردم از طریق فعالیت های اقتصادی می دانیم و در همین حال برای بهبود کیفیت زندگی در دنیا نیز تلاش می کنیم.»
یکی از جملات ماندگار تجاری متسوشیتا این بود که «اگر ما نتوانیم سودی ایجاد کنیم در جنایت علیه جامعه شریک بوده ایم.»
با این وجود شرکت او همیشه سودده بود. وقتی یک آمریکایی بین خرید دوربین های فیلمبرداری با برندهای RCA، GE، Montgomery Ward، Magnavox، Syulvania Quasar و Panasonic شک می کند، شاید هیچ وقت نداند که این مدل ها همه در شرکت های تحت اختیار متسوشیتا تولید شده اند.
منبع: ماهنامه پیشه و تجارت