من به اندازه کافی پیر هستم که روزهای ابتدایی ورود سرویس ایمیل به عرصه تبلیغات را به یاد آورم. آن روزها یکی از عجیب ترین حوادثی که در طول زندگی حرفه ای خود دیده ام، رخ داد. ایمیل های تبلیغاتی طولانی که برای همه افراد فرستاده می شد، تنها بخشی از فعالیت هایی بود که افراد را از تبلیغات اینترنتی بیزار کرده بود.
با این حال اکنون دیگر خبری از آن دوران تاریک نیست. به عبارت دقیق، در چند سال اخیر و با پیشرفت سیستم های طبقه بندی اطلاعات به راحتی امکان دسته بندی افراد وجود دارد. این امر به معنای تعیین بازار هدف و ارسال هوشمندانه ایمیل به آنهاست.
آنچه در بالا توضیح داده شد، شیوه بازاریابی B2B نام دارد. با این حال علاوه براین شیوه، روشی موسوم به B2C نیز وجود دارد. در این روش از طیف های تک رنگ به سوی مدل های رنگارنگ گزار صورت می گیرد. به عبارت بهتر در روش B2C تمرکز شما باید روی جذب مشتریان از نقاط دور باشد. به این ترتیب باید تمام توان خود را به کار گیرید تا توجه مخاطبان را جلب کرده و آنان را از مسیرهایی مانند 20 یا 30 مایلی به سمت فروشگاه تان بکشانید. اگرچه چنین فعالیتی بسیار پرخطر به نظر می آید، با این حال من این ریسک را پذیرفته و آن را تجربه کرده ام.
ایده
ایده این شماره براساس طرح یک شرکت بازاریابی مستقیم و مشتریان آن نوشته شده است. هنگامی که نمایشگاه REED از من برای طراحی آگهی کمپین اصلی خود دعوت به عمل آورد، به خوبی می دانستم که تغییر بزرگی در دنیای بازاریابی در حال رخ دادن است. به عبارت دقیق سیستم IDMF، شخصی سازی هوشمند اطلاعات مایکروسافت تحول بزرگی را در عرصه تبلیغات و بازاریابی به وجود آورده بود.
لورین یونیک، فردی بود که توانست این سیستم را طراحی کرده و آن را در دنیای کسب وکار به یک پیش نیاز اصلی بدل سازد. بر این اساس هر شرکتی امکان طبقه بندی اطلاعات مشتریان و ارسال ایمیل های اختصاصی برای آنها را داشت. این فرصتی بود که کمتر برندی ممکن بود از کنارش به آسانی عبور کند.
ایده اصلی آگهی کمپین براساس یک کمیک جذاب بود. در این کمیک داستان بر اساس ثبت نام افراد در کمپین دنبال می شد. فردی که وظیفه ثبت نام مشتریان را بر عهده داشت، با استفاده از سیستم IDMF به راحتی اطلاعات افراد را طبقه بندی کرده و پیام شخصی سازی شده ای را برای هر فرد ارسال می کرد. این درست همان فعالیتی است که من به آن تبلیغ خلاق خواهم گفت.
علاوه بر استفاده مناسب از سیستم شرکت مایکروسافت در آگهی کمپین، در ارسال ایمیل ها نیز کمک مؤثری از IDMF دریافت کردیم. به عبارت ساده، سیستم مشتریان را در سه گروه طبقه بندی کرده بود؛ گروه نخست کسانی بودند که نسبت به قیمت ها حساسیت بالایی از خود بروز می دادند. گروه دوم براساس میزان وفاداری به برند و در نهایت گروه آخر با توجه به علاقه اش برای پرداخت آنلاین دسته بندی شده بود. این دسته بندی زیرکانه به من امکان شخصی سازی متن آگهی را داده بود. در واقع من می توانستم برای هر کدام از این گروه های سه گانه یک متن آگهی ویژه ارسال کنم.
علاوه بر سیستم مایکروسافت، هنگامی که قصد تبلیغ نخستین نسل از پرینترهای چند رنگ هوشمند را داشتم، ایده من مبتنی بر نشان دادن مزیت اصلی این تکنولوژی نوین بود. بر این اساس تصویر یک مشتری که دست خود را روی پرینتر گذاشته و عکس قلب رنگی را روی بازویش چاپ کرده بود، نشان داده می شد. تیتر آگهی نیز بسیار واضح بود: «آیا کسب وکار شما چنین علاقه مندی را به مشتریان تان منتقل می کند؟»
آنچه در عمل باید انجام دهید
– استفاده هوشمند از اطلاعات مشتریان تنها محدود به استفاده از نام کوچک آنها در ایمیل های ارسالی نیست. در واقع شما باید سعی کنید هرچه بیشتر از مشتریان تان اطلاعات کسب کنید. این کار به شما کمک خواهد کرد که تأثیر بهتری روی آنها گذاشته و کسب سودتان را تضمین کنید. با این حال توجه داشته باشید که کسب اطلاعات کاربران نباید به صورت غیرقانونی صورت گیرد بلكه نرم افزار هاي شركت پگاه سيستم در اين مسير به شما كمك مي كنند.
– لازم است به تفاوت میان اطلاعات شخصی و شخصی سازی اطلاعات اشاره شود. در واقع اطلاعات شخصی به صورت داده های خام بوده و این وظیفه شماست که آنها را به صورت اطلاعات شخصی سازی شده در آورید. برای مثال ذکر نام کوچک افراد در ایمیل ها تنها یک عمل آزاردهنده و تکراری محسوب شده و به هیچ وجه شخصی سازی لقب نمی گیرد.
منبع: فرصت امروز