یادگیری در مغز به شیوههای مختلف صورت میگیرد. استفاده از الگوها میتواند یادگیری را تسریع کند و حسی مشابه پاداش به ذهن القا کند.
تشخیص الگوها یکی از مهمترین بخشهای روند یادگیری و تصمیمگیری است. پژوهشگران در حال بررسی رخدادهای درون مغز در زمان تشخیص دادن الگوهای موجود در اطلاعات مختلف ارائهشده هستند.
یافتههای این بررسی نشان میدهد که مغز، یادگیری الگوها را به شیوهای متفاوت از شیوهی رایج یادگیری و با نام یادگیری احتمالاتی پردازش میکند. پژوهشگران برای انجام این بررسی، ۱۲ سری تصویر شامل مجموعهای از سه عکس (یک دست، یک صورت و یک چشمانداز) که گاهی الگویی در آن بهچشم میخورد و گاهی نظمی تصادفی داشت، به ۵۰ شرکتکننده نشان دادند.
شرکتکنندگان در حین این بررسی، در دستگاه MRI قرار گرفتند تا بخشهایی از مغز آنها که در زمان فکر به تصویر انتخابشدهی بعدی فعال شده بود، مشخص شود. یان کراجبیچ، کمکنویسندهی این مقاله و استادیار روانشناسی و اقتصاد در دانشگاه ایالتی اوهایو میگوید:
ما موفق شدیم مشاهده کنیم که چه قسمتهایی از مغز در زمان حدس زدن وجود یک الگو توسط شرکتکنندگان فعال شده بودند.
این پژوهش بههمکاری آرکادی کاناوالو انجام شد؛ او یک پژوهشگر دارای مدرک فوقدکترا از دانشگاه زوریخ است و مدرک دکترای خود را نیز از ایالت اوهایو دریافت کرده است. مقاله در ژورنال Neuron منتشر شد.
کاناوالو میگوید که انسانها همواره در محیط پیرامون خود در جستجوی یافتن الگوها هستند؛ چون این تشخیص، روند یادگیری را ساده میکند. برای مثال اگر از مسیرهای رانندگی در یک شهر غریب استفاده کنید، سعی میکنید هر چرخش را بهطور جداگانه بهخاطر بسپارید. اما بهخاطر سپاری یک الگو، برای مثال چرخیدن به چپ سپس به راست سپس به چپ سپس به راست، بسیار سادهتر است. کاناوالو میگوید:
ما متوجه شدیم که دربارهی تشخیص این قوانین توسط افراد، تاکنون اطلاعات زیادی نداشتهایم.
پژوهش شامل ۲۶ فرد بزرگسال بود. هر تصویر نشاندادهشده به شرکتکنندگان جزو تصاویر شروعکنندهی یک مجموعه بود که طی سه ثانیه برای آنها نمایان میشد. شرکتکنندگان باید بهمحض حدس زدن تصویر درست از میان سه تصویر نشاندادهشده به آنها، دکمهای را فشار میدادند. هدف، انتخاب هر چه سریعتر یک تصویر بود که به شرکتکننده نشان داده شده بود. آنها در ازای انتخاب درست، مبلغی دریافت میکردند و هر چه سریعتر پاسخ میدادند، مبلغ بیشتری دریافت میکردند. کراجبیچ میگوید:
اگر آنها نمیتوانستند حدس بزنند که چه تصویری قرار است نشان داده شود، مجبور میشدند اندکی صبر کنند و این باعث میشد ضرر مالی کنند. اما زمانیکه یک الگو را تشخیص میدادند، سریعتر پاسخ میدادند و ما میتوانستیم تاثیر این تشخیص در ذهن آنها را مشاهده کنیم.
دانشمندان طی سالها، مدل متفاوتتری از یادگیری را بررسی کرده بودند که به آن احتمالاتی میگفتند. در مدل احتمالاتی، یادگیری افراد با تعیین احتمال یک رخداد پیشآمده پس از یک رخداد دیگر صورت میگرفت. برای مثال ممکن است متوجه شوید که تیم ورزشی مورد علاقهی شما، معمولا دو بازی از سه بازی خود را پس از یک شکست برنده میشود. اما بهگفتهی کراجبیچ، این مدل به یادگیری الگوها نمیپردازد. با تشخیص الگوها میتوان رخدادهای پیشرو را در یک واحد خاص از زمان پیشبینی کرد. کاناوالو میگوید:
افراد حاضرشده در بررسی ما، تنها احتمال نمایان شدن تصویر بعدی را حدس نمیزدند؛ آنها الگوهایی را فرا گرفتند و قوانینی را بسط دادند که تصمیمگیریشان را هدایت میکند و باعث میشود سریعتر و دقیقتر عمل کنند.
بهگفتهی کراجبیچ، یادگیری احتمالاتی و یادگیری با استفاده از الگوها در نحوهی درگیر کردن مغز متفاوت عمل میکنند.
ذهن منظمپژوهشگران در این بررسی دریافتند که بخشهای متفاوتی از مغز بستهبه نوع عدمقطعیتی که شرکتکنندگان با آنها مواجه شدند، فعال میشود.
نوعی از عدمقطعیت با این سوال مشخص میشد که کدام تصویر قرار است نمایان شود. بهگفتهی کراجبیچ، یافتههای این پژوهش نشان داد که قسمتهای مشابهی از مغز در این تمرین فعال شدند که پژوهشهای پیشین در یادگیری احتمالاتی نیز درگیر میدانستهاند.
نوع دیگری از عدمقطعیت در صورت تشخیص یک الگو در تصاویر ارائهشده مشخص میشد. در زمان مشغول بودن شرکتکنندگان به این سوال، بخش متفاوتی از مغز یعنی قشر پیشپیشانی جلوییداخلی فعال شد. این منطقه از مغز در پژوهش دیگری در ارتباط با پاداش نشان داده شده است.
کراجبیچ میگوید:
یک تفسیر این است که ممکن است افراد برای حدس زدن وجود یک الگو، احساس پاداش گرفتن پیدا کنند. هنوز نمیتوانیم با قطعیت این موضوع را تایید کنیم اما احتمال آن وجود دارد.
هیپوکامپ، منطقهی دیگری بود که بهخصوص در زمان تشخیص یک الگو در شرکتکنندگان فعال میشد. ما متوجه شدیم افرادی که فعالیت هیپوکامپ بیشتری داشتند، یادگیری سریعتری را نیز تجربه کردند.
این بررسی بهطور کلی نشان داد که یادگیری از طریق الگوها بهشیوهای متفاوت از یادگیری احتمالاتی، مغز را درگیر میکند. کراجبیچ میگوید:
مغز به پیگیری موارد متعددتری از آنچه تصور میکردیم، میپردازد. تنها پیشبینی مورد بعدی مدنظر نیست؛ مغز در پی یافتن قوانینی است که به آن در پیشبینی بهتر و سریعتر کمک کند.
منبع:زومیت