کسب وکار» برایش سخت است چون کاری که انجام میدهد را شغلی برای درآمد نمیداند؛ کار برایش یک رسالت و تعهدیست که با عشق انجامش میدهد. کرمانشاهی است و متولد گیلانغرب. در ادامه با شركت پگاه سيستم همراه باشيد.
زادگاهش دبیرستان دخترانه نداشت؛ محبور میشود دورهی دبیرستان را به صورت متفرقه ادامه بدهد و با این کار به شرایط دیگر دختران گلانغرب که بعد از دبستان مجبور به خانهداری میشدند، تن ندهد. فوق دیپلم حرفه و فن را که میگیرد، دو سال به عنوان معلم راهنمایی مشغول به کار میشود. پس مدتی به شرایطی برمیخورد که کار کردن برایش غیر ممکن میشود؛ تصمیم میگیرد به خارج از ایران برود و آنجا ادامهی تحصیل بدهد. سال ۱۳۶۴ به آلمان میرود و در دانشگاه کاسل رشتهی مهندسی کشاورزی بینالمللی میخواند.
پس از اتمام تحصیل در رشته کشاورزی بینالمللی در سال ۷۱ به ایران برمیگردد و پیشنهاد طرح کمپوست کرمانشاه را به مسئولان استان کرمانشاه میدهد، اما چون شرایط فراهم نبود این موضوع را ضروری نمیپندارند و جدی نمیگیرند و تبعا مراجعات مکرر به مسئولان ذیربط استان هم نتیجهای حاصل نمیکند. آن روز، شیرزادی با خود فکر میکند یا دانش مسئولان نسبت به این موضوع قوی نیست که این پیشنهاد را نمیپذیرند و یا خودش استدلال ضعیفی دارد. برای همین، تصمیم میگیرد در رشتهی اکولوژی حفاظت محیط زیست (شاخص مدیریت پسماند) ادامه تحصیل بدهد تا بتواند موضوع را بهتر توجیه کند. در همان دانشگاه کاسل، رشته اکولوژی حفاظت محیط زیست را به اتمام میرساند، تمامی تحقیقاتش را در خصوص مدیریت پسماند ایران تکمیل میکند و به این نتیجه میرسد راهکارهایی که برای کشورهای درحال توسعه مثل ایران مطرح میشود، فقط برای کشورهای صنعتی است و کاربرد آن به صورت عمومی برای ایران ممکن نیست.
خانم شیرزادی، اولین کاری که با توجه به رشتهتان بعد از بازگشت به ایران انجام دادید چه بود؟
پس از بررسی تحقیقاتی که برای پایاننامهام انجام داده بودم، با توجه به اینکه شهرداری کرمانشاه هنوز آمادگی اجرای چنین طرحی را نداشت، به شهرهای دیگر از جمله تهران و شهرهای شمالی ایران که مشکل زباله داشتند مراجعه کردم و هدفم را توضیح دادم اما هیچ اتفاق مصبتی نیفتاد. به لحاظ اهمیت زیستمحیطی این موضوع برای ایران، تصمیم گرفتم خودم این طرح را شروع کنم. سال ۱۳۷۵ درخواست مجوز احداث واحد بیوکمپوست را از صنایع استان کردم. خب سرمایه من درواقع علمی بود که به دست آورده بودم؛ تبدیل کردن علم به ثروت کار آسانی نبود. شعار «خواستن توانستن است» همیشه همراه من بود. توانستم این موضوع را تا حدودی توجیه کنم. درخواست وام کردم و با پیگیریهای فراوان وام گرفتم. با پیگیریهای فراوان در سال ۱۳۷۷ مسئولان وقت شهرداری کرمانشاه تصمیم گرفتند در اجرای طرح مشارکت کنند و شرکت بازیافت مواد و تولید کود آلی کرمانشاه تأسیس شد و در سال ۱۳۸۰ طرح به بهرهبرداری رسید. این خلاصهای از چگونگی شروع کارم بود.
چه لزومی برای اجرا و ادامهی این طرح میدیدید که با این ممارست و جدیت پیگیرش بودید؟
میدانید که محیط زیست تنها کالایی است که نه وارداتی است نه صادراتی؛ محیط زیست را در محل و منطقه باید ساخت. موضوع آلودگی زیستمحیطی ناشی از دفن غیر اصولی پسماندها در تمامی شهرهای ایران مشکلی است که باید حل شود و یک ضرورت غیر قابل انکار است. اعتقاد داشتم و دارم اگر یک طرح موفق در این خصوص اجرا شود، دیگر شهرهای ایران این راه را ادامه خواهند داد، نه فقط ادامهی کار برای من، بلکه برای بسیاری از متخصصان دیگر در ایران فراهم خواهم شد.
بحث زباله یا پسماند بسیار عمیقتر از آن است که من فقط به آن بپردازم. انسان مصرفکننده برای هر فعالیت روزمرهی خود نیاز به مصرف اقلام از خوراک لوازم مصرفی کوتاهمدت، بلندمدت دارد؛ در واقع انسان خودش با زباله به دنیا میآید و به عنوان زباله هم دفن می شود. برای هر دوره و هر کالا و هر فعالیت هم مدیریت و برنامهریزی و تکنولوژی خود را میطلبد؛ بنابراین بقای این بخش همراه با حیات ادامه دارد. درواقع چالشها را باید به فرصت تبدیل کرد.
چالشهایی که پیش رو داشتید چه بود؟
درخصوص چالشها و موانع اگر صحبت کنم بسیار است. همهی ما میدانیم که بسیاری از فعالیتها نیاز به آگاهسازی عمومی دارد، بهخصوص محیط زیست. تعویض مدیریتها اغلب عدم آگاهی و ندانستن مسئولان بزرگترین اهرم بازدارنده است. بوروکراسی یا ادارهبازی ایران که دیگر جای خود را دارد! مهمتر از همه وقتی مجری و پیشنهاد دهنده هم یک زن باشد باید چند برابر وقت گذاشت. ما زنان که نصف مردها حق داریم دیگر مقوله خود را دارد. ولی همه این مسائل نمیتواند مانع رسیدن به هدف باشد. تدابیر و ابتکاراتی می خواهد. نظامی میگوید: صبر و ظفر باهماند. امروز پس از ده سال طرح کرمانشاه به عنوان یک الگوی مثبت برای اکثر شهرهای ایران پذیرفته شدهاست.
در حال حاضر چند نفر در این پروژه مشغول به کارند؟ برای توسعهی این پروژه چه رویکردی دارید؟
روز اول یک نفره شروع کردم، و حالا خوشحالم که به طور مستقیم در پروژه بازیافت کرمانشاه ۷۰ نفر مشغول به کار هستند. در مجموع سایر بخشهای مدیریت پسماند جمعآوری آموزش و… حدود ۷۰۰ شغل را در شهر ایجاد کردهام. مطالعات مدیریت حدود ۶۰شهر ایران را انجام دادهام، یک تیم مهندسی از جوانان کرمانشاه را آموزش دادهام (حدود ۳۵ نفر) در حال انجام فاز مطالعاتی یا نظارت بر اجرای طرح های سایر شهرها هستند.
برای شهرها باید وقتهای چندهفتهای تعیین کنم. بر اساس برنامه وزارت کشور تا سال ۱۳۹۰ تمامی شهرهای ایران باید برنامههای مدیریت پسماند خود را ایجاد کنند.
میدانیم که زن بودن و کارآفرین بودن به طور همزمان چندان آسان نیست. شما سختتان نبود؟
زمانی هزاران «نه» شنیدم: اینجا ایران است، آلمان نیست. هنوز هم عدهای میگویند. من توجه نکردم و مصرانه هدف خودم را دنبال کردم و زن بودن را بهعنوان مانع کار نپدیرفتم.
یادم هست یک روز در مصاحبهای ازم پرسیدند وقتی در جلساتی که اغلب حاضران آن آقایان هستند شرکت میکنم چه احساسی دارم؟ تا به آن موقع به این موضوع فکر نکرده بودم؛ پاسخ دادم من بهعنوان زن یا مرد در جلسات شرکت نمیکنم، به عنوان یک متخصص شرکت میکنم. فردوسی بزرگ میگوید: هر ملتی که دانایی، یعنی دانش را الگوی خود قرار دهد همیشه توانا است؛ زیرا دانش پویایی است. ملتی که پویا است همیشه جوان است. این اعتقاد من است.
منبع:کارایا