مشتري خود را بشناسيد، تکنولوژي هاي جديد را دريابيد، از شکست نهراسيد و اولين گام را در جهت نيل به مقصود برداريد. در سال 1977 اولين دستگاه هاي خود پرداز با صرف مبلغي بالغ بر 160 ميليون دلار در مناطق مختلف نيويورک نصب شد.
تا آن زمان استفاده از خودپرداز امري غير عادي تلقي مي شد و همه امور بانکي در داخل بانک ها صورت مي گرفت. درک اين موضوع که انتقال وجه و ساير امور بانکي، تنها با وارد کردن يک کد صورت پذيرد براي مردم دشوار بود و آن را تجاوز به حريم شخصي خود مي دانستند.
در سال 2007 اولين نرم افزار موبايلي همراه بانک به نام «CITIMOBILE» روانه بازار شد، با اين وجود، آمارهاي FORRESER و OFCAM نشان مي داد که 87 درصد از مشترکين از اينترنت همراه خود براي عمليات بانكي استفاده نمي کنند و 72 درصد از آنهايي که مصرف کننده هستند از کارکرد آن در امور بانکي راضي نيستند.
در واقع رمز موفقيت در كسب وكار، شناخت نياز افراد است. اطلاع از جهان بيروني کافي نيست، بلکه اين نياز دروني افراد است که راه پيشرفت را به ما نشان مي دهد. به علاوه، فرهنگ آزمون و خطا بايد بين همه جا بيفتد.
شايد رفع تک تک نياز هاي افراد، کار ساده اي به نظر بيايد اما در مجموع به نوآوري هاي ارزشمندي مي انجامد. بنابراين بايد از خود بپرسيم که آيا اين نوآوري ها، زندگي مردم را راحت تر مي کنند ياخير؟ بي شک، توليداتي که بهره زماني داشته باشند و از پيچيدگي ها بکاهند، مقبوليت عام را به دست مي آورند. پس گام اول در موفقيت، شناخت کاستي ها و تلاش براي رفع آنهاست. مثلا خودپرداز دستگاهي است که از طريق آن مي توان امور بانکي را خيلي سريع تر و راحت تر انجام داد، ضمنا اين دستگاه هميشه و همه جا در دسترس است و اينترنت پرسرعت تلفن هاي همراه مي تواند استفاده از آن را در قالب «موبايل بانک» تسهيل کند.
گام ديگر، شناخت رواني ارباب رجوع است. سوال اينجاست آيا ديگران اين نوآوري را مي پذيرند يا به آن مي خندند؟ شايد آنها مي ترسند كه خطرات فيزيکي، اقتصادي، اجتماعي و رواني در پي داشته باشد. مطمئنا هر نوآوري جديدي در عرصه توليد، خطراتي به همراه دارد و در مقابل اگر مزاياي آن بيشتر باشد به تغيير رفتار و عادات گذشته مي انجامد و جامعه به راحتي آن را مي پذيرد.
نکته قابل توجه اين است که يک فرد خلاق نبايد مدام با نيازهاي جامعه رنگ عوض کند، بلکه بايد هماهنگ با نيازها و فناوري هاي موجود، حرکتي مبتکرانه و به موقع براي رفع آنها انجام دهد. مثلا در سال 2001 که اينترنت بي سيم، سرعت و پوشش شبکه اي بالايي نداشت، کار با نرم افزار هاي پيشرفته بانکداري مورد توجه نبود چراکه افراد مدام درگير قطعي شبکه و مبادلات بودند در نتيجه تجربه بدي از بانکداري اينترنتي داشتند. اما، در سال 2004، با گسترش شبکه هاي اينترنتي، خريد دکل هاي جديد و همچنين عرضه گوشي هايي با حافظه بيشتر، کاستي هاي سابق رفع شد و بانکداري اينترنتي مقبوليت يافت. در نتيجه سازمان ها بايد به فناوري هاي جديد دقت کنند و نحوه استفاده از آنها و حتي ميزان آمادگي ذهني و مالي افراد براي استفاده از آنها را بسنجند.
نکته در خور توجه اين است که «شکست مقدمه پيروزي است». هيچ نوآوري و اختراعي بدون آزمايش به ثمر نمي رسد. اعتماد به نفس بسياري از پيشتازان كسب وكار، برخاسته از تجربه و دانشي است که پس از بارها شکست به دست آورده اند. اين موضوع بينشي هميشه روشن به فرد مي دهد که با استناد به آن مي تواند راه درست را برگزيند.
مرور روند نوآوري ها درعرصه بانکداري
در سال 1997، بانکداري اينترنتي آغاز به کار کرد اما با شکست مواجه شد. با وجود اطمينان از وجود انگيزه لازم در بين افراد جامعه براي ادامه کار (در دسترس بودن، قابل کنترل بودن و سهولت تبادلات) روند کار متوقف شد. چندين سال طول کشيد تا پيش نياز ها فراهم شود و اين نوآوري بتواند جاي خود را بين اذهان عمومي باز کند. در سال 2006، بار ديگر اين موضوع در آمريکا مطرح شد، اما طولي نكشيد كه باز شکست خورد. اين بار بانک در عرض 10 روز يک ميليارد دلار سود برد اما به خاطر سرعت پايين، دچار خسران در عرصه سياسي شد و نتوانست از سياست هاي مالي خود از طريق بن هاي آخر سال به نحو احسن استفاده كند.
آنچه اين فراز و فرود ها به شما ياد مي دهد اين است که بايد در جاده موفقيت سريع برانيد و اين پيشتازي شما راسرعت مي بخشد: اگر قرار است شکست بخوريد، سريعتر شکست بخوريد، سريعتر تجربه کنيد، ياد بگيريد و گام بعدي را از نو برداريد. در پايان بايد گفت که فناوري هاي جديد فرصت مناسبي هستند که همگان مي توانند از آن استفاده کنند. پس مشتري هاي خود را شناسايي کرده و و نياز آنها را با فناوري موجود در هم آميزيد. البته بايد دانست که اين چشمه يک شبه جوشان نمي شود بلکه خيالي است که تنها با کوشش و دقت به واقعيت مي انجامد.
منبع: دنياي اقتصاد