مديريت حوزه اي است که هيچ گاه به طور بنيادي تغيير نمي کند. مديريت حرفه نيست، مهارت است، علم نيست بلکه هنر است. ممکن است تکنيک هاي مديريتي و موضوعات پيرامون اين حوزه در طول زمان تغيير کند؛ اما مديريت به عنوان يک اصل همواره ثابت بوده است.
با اين وجود، طي سال هاي گذشته شاهد تحولي بوده ايم که به نظر مي رسد اصل مديريت را نيز تغيير داده؛ تحولي به نام فناوري هاي ديجيتال. حدود دو دهه از انقلاب صنعتي سوم يا ظهور فناوري هاي ديجيتال مي گذرد و اين فناوري ها به علت سرعت و حجم بالاي گردش اطلاعات، تمام جنبه هاي زندگي ما را تحت تاثير قرار داده و انگار مديريت نيز از اين تحولات بي نصيب نبوده است. اما آيا اين تغييرات مثبت بوده؟
جواب هم مثبت است و هم منفي. همه ما مديريت را با يکسري ويژگي ها مي شناسيم. ويژگي هايي که متعاقبا به آنها خواهم پرداخت. تحولات ديجيتال از يکسو باعث تقويت اين ويژگي ها شده اند و از سوي ديگر، به همين دليل تقويت بيش از حد همان ويژگي ها، مديريت را از کنترل خارج کرده و آرام آرام از اصل خود فاصله مي گيرد. اما اين ويژگي ها کدامند؟ مديريت فعاليتي است بي وقفه و استرس زا که سرعت لازمه آن است و دائما در آن تداخل ايجاد مي شود. به قول يکي از مديران ارشد، «مديريت يعني هنوز يک کار را تمام نکردي که کار بعدي شروع مي شود.»
مديريت يک فعاليت «اقدام محور» است و اين يعني کمتر بررسي کردن و بيشتر عمل کردن. مدير بايد اجتماعي باشد؛ چراکه ارتباطات در مديريت حرف اول را مي زند. يک مدير بايد بتواند خوب صحبت کند و به صحبت ها خوب گوش کند. همين امر موجب شده که از ديرباز بسياري مديريت را يک فعاليت شفاهي بدانند. اگر مدتي زمان بگذاريد و فعاليت يک يا چند مدير را از نزديک مشاهده کنيد، تقريبا تمام ويژگي هايي را که برشمردم مشاهده خواهيد کرد؛ اما آيا همه اينها به اين معناست که مديران، مديريت درست را بلد نيستند؟ خير.
حالا با هم وارد عصر ديجيتال ميشويم. به نظر شما فناوري ديجيتال مديريت را چگونه تغيير داده؟ آيا روي ويژگي هايي که نام بردم تاثيري داشته؟ از «نيلز بور» فيزيکدان مشهور دانمارکي نقل شده که «پيش بيني دشوار است، به ويژه پيش بيني آينده» پس بياييد روي زمان حال تمرکز کنيم و ببينيم تکنولوژي هاي ارتباطي چند سال اخير، به ويژه ايميل چگونه بر مديريت تاثير گذاشته اند.
آنچه روشن است اين که سرعت برقراري ارتباط طي سال هاي اخير چند برابر شده است. شما حالامي توانيد هر زمان که اراده کرديد با ديگران در ارتباط باشيد و همين امر تنش و استرس مديريت را دوچندان کرده است. وقتي ميان شما و اطرافيانتان ده ها راه ارتباطي وجود داشته باشد احتمال اينکه چند نفر همزمان در کار شما تداخل ايجاد کنند بيشتر است.
تکنولوژي وسوسه انگيز است. حتي پيش از وجود يا فراگير شدن اي ميل، خود مديران، در کارشان اختلال ايجاد مي كردند، حالاکه همه چيز ديجيتالي است، وضعيت به مراتب بدتر هم شده است. هيچ کس مديران را وادار نکرده که هر لحظه ايميل خود را چک کنند. از ميان ده ها پيامي که روزانه دريافت مي کنيد، چند مورد، نيازمند پاسخ فوري اند؟ مدير ارشد يک شرکت، زماني در مصاحبه اي گفته بود: «اگر مدير باشيد، نه مي توانيد از ديگران فرار کنيد، نه مي گذارند لحظاتي براي خود تنها باشيد.» اما من با او مخالفم. شما آزاد هستيد و مي توانيد طوري برنامه ريزي کنيد که زماني را تنها به خود اختصاص دهيد.
قطعا هرچه زمان بيشتري را پشت کامپيوتر يا لپ تاپ خود بگذرانيد، براي صحبت با ديگران و برقراري ارتباط حضوري با آنها زمان کمتري خواهيد داشت. ابزارهاي ارتباطي امروزي مزاياي بسياري دارند اما نبايد از معايب آنها غافل شويم. ايميل را در نظر بگيريد. ايميل ابزار قدرتمندي است اما مثل بقيه ابزارهاي ارتباطي متني، شما نمي توانيد لحن و احساس خود را از طريق آن به فرد مقابل منتقل کنيد. اين يکي از محدوديت هاي اصلي ابزارهاي متني است. طرف مقابل نه شما را مي بيند و نه صدايتان را مي شنود. اين در حالي است که مديريت يعني تفسير احساسات و درک بستر. پشت تلفن، دو نفر با هم صحبت مي کنند، مي خندند، حرف همديگر را قطع مي کنند يا از آواهايي مثل «آهان» براي تاييد يا رد صحبت طرف مقابل استفاده مي کنند.
اما اگر پيامي را از طريق ايميل به کسي ارسال کنيد، تا وقتي که به شما پاسخ نداده، از واکنش او خبردار نخواهيد شد و حتي پس از دريافت پاسخ نيز نمي توانيد به طور قطعي بگوييد که او چه واکنشي به پيام شما نشان داده است. يکي از مديران ارشد را مي شناختم که مي گفت: «هرکس کار واجبي با من دارد، مي تواند صبح هاي زود، به من ايميل بزند. من هر روز از طريق ايميل در دسترس کارکنان هستم.» اما به نظر من اين در دسترس بودن نيست چرا که بيان احساسات بخش مهمي از فرآيند ارتباط نزديک است که امکان آن در ايميل وجود ندارد.
و سرانجام اين که فناوري هاي ارتباطي ديجيتال، به ويژه شبکه هاي اجتماعي باعث شده اند تمايل مديران براي برقراري ارتباطات با افراد هم سطح، بيشتر شود. به لطف اين شبکه ها حالا دايره ارتباطات مديران گسترده تر از قبل شده و امکان برقراري ارتباط با آنها بيش از پيش است. از سوي ديگر، در سايه اين فناوري ها، مديران زمان کمتري را صرف گزارش نويسي مي کنند اما کيفيت اين گزارش ها نيز به مراتب کمتر شده است.
اما اگر مي خواهيد تاثيرات منفي اين فناوري ها را در حوزه مديريت بررسي کنيد، بد نيست به جزئيات دقت کنيد چراکه تغييرات منفي جزئيات، اثرات مخرب تري به دنبال دارند. اينترنت، در مديران اين توهم را ايجاد مي کند که همه چيز را تحت کنترل دارند و اين در حاليست که اگر فاکتورهايي مثل سرعت و استرس در مديريت از کنترل خارج شوند، مديران ديگر نمي توانند کسب و کار خود را کنترل کنند.
ويژگي هايي که از آنها نام بردم ساليان سال جزء مشخصه هاي جدايي ناپذير مديريت بوده اند اما اين ويژگي ها نبايد از حد و حدود خارج شوند. اگر سرعت يا تنش بيش از حد باشد، مديريت معناي خود را از دست مي دهد.
با تمام اين تفاسير به نظر مي رسد که فناوري هاي ديجيتال به مديريت کمک چنداني نکرده اند. گرچه در سايه اين فناوري ها، ارتباطات افراد از جمله مديران، بيشتر و گسترده تر شده اما کيفيت اين ارتباطات به شدت پايين آمده است. اين تنها به حوزه مديريت مربوط نمي شود بلکه سازمان ها و حتي جوامع نيز تحت تاثير اين فناوري ها قرار دارند و کيفيت زندگي هر کدام از ما حالاوابسته به آنهاست. هر روز فناوري جديدي اختراع مي شود بي آن که در مورد عواقب استفاده از آن بيشتر تحقيق کنند. همين حالانگاهي به اطراف خود بيندازيد، به همکارتان که خسته و کلافه است، به مديرتان که روي اعصاب همه راه مي رود، به خودتان که دوستانتان را کمتر مي بينيد و براي فرزندانتان وقت کافي نداريد.
حالا به اين سوال پاسخ بدهيد: به نظر شما اين فناوري ها، ابزارها و اپليکيشن ها کيفيت زندگي ما را ارتقا داده اند؟ مهم نيست که مدير هستيم، يا کارمند، دانشجو يا کارگر، اما اگر دقت کنيم خواهيم ديد که اينترنت، موبايل هاي هوشمند و اپليکيشن ها ما را جادو کرده اند و انگار آنها هستند که ما را کنترل مي کنند. البته تمام اين امکانات و فناوري ها داراي مزاياي بسياري نيز هستند به شرطي که مدير خوبي باشيم و بتوانيم آنها را «مديريت کنيم».
منبع: دنياي اقتصادي