برايان تريسي در سال ۱۹۹۴ميلادي متولد شد و دوران نوجواني را در شهرپوموناي كاليفرنيا گذراند در خانه اي كه هرگز پول كافي وجود نداشت. او مي گويد: در ان زمان ارزوي من اين بود كه قبل از سن ۳۰سالگي ميليونر شوم مطمنا خيلي ها همين ارزو را دارند با اين حال كه به سن ۳۰ سالگي رسيدم وضعيت من با سن ۲۰ سالگي تفاوت نداشت ولي ناگهان كاري كردم كه زندگي ام را دگرگون كرد من اين سوال را از خودم پرسيدم كه چرا بعضي ها از ديگران موفق تر هستند؟مخصوصا مي خواستم بدانم كه چگونه است كه بعضي ها با دست خالي شروع ميكنند و نهايتا ميليونر مي شوند؟ اين سوال من را به جستجو ي پاسخ هاي وا داشت من ميليونر هاي خود ساخته را محور اصلي زندگي قرار دادم زيرا اين افراد صفات و رفتاري را بروز ميدهند كه قابل مشاهد ه و سنجش است ان ها با انجام مكرركارهاي مشخص به نحوي خاص از مرز جادويي ۱ ميليون دلار مي گذرند. در ادامه با شركت پگاه سيستم همراه باشيد.
من ياد گرفتم كه براي به دست اوردن موفقيت هاي بزرگ بايد به شخص خاصي تبديل شد مهم ترين عامل موفقيت پول نيست بلكه تبديل شدن به كسي است كه مي تواند چنين ثروتي را بدست اورد و از ان به خوبي بهره ببرند و آن ثروت را افزايش دهند.
گفت و گو با برايان تريسي:
ميتوانيد کمي از خودتان و گذشته تان برايمان بگوييد؟
زندگي را در حالي آغاز کردم که از نعمت هاي چنداني برخوردار نبودم.من در خانواده اي به دنيا آمدم که از نظر مالي در مضيقه بود.دبيرستان را نيمه تمام رها کردم.ابتدا مدتي به کارهاي کارگري دست زدم و چندي نيز اتومبيل خود را يگانه سرپناه شب و روزم قرار دادم.همواره در روياي سفر کردن بودم.۲۰ ساله که شدم،تمام پس اندازم را برداشتم و سفر به دور دنيا را آغاز کردم.سرتاسر آمريکاي شمالي را درنورديدم،در طول سفر دريايي خود از اقيانوس اطلس تا بريتانياي کبير به کار در کشتي پرداختم و بعد با دوچرخه از فرانسه به اسپانيا و تنگه جبل الطارق رفتم.در آنجا بود که به همراه دو نفر از دوستانم يک اتومبيل لندرور خريديم و با عبور از صحراي بزرگ آفريقا خود را به اين کشور رساندم.در طول اين سفر؛تجربيات فراواني کسب کرديم و با حوادث گوناگوني روبرو شديم که تمام اينها نقش بسيار مهمي در شکل گيري فلسفه و باورهاي کنوني من به زندگي بودند.سرانجام به ژوهانسبورگ(آفريقاي جنوبي)رسيديم.و من در آنجا تقريبا” به مدت ۲ سال زندگي کرده و به کار پرداختم.سپس به لندن برگشتم و مدتي هم در آلمان و انگلستان مشغول کار شدم.در سال ۱۹۶۸ راهي يک سفر زميني از لندن به سنگاپور شدم و با عبور از کشورهاي اروپايي،ترکيه،ايران،پاکستان،هند و مالزي سرانجام به سنگاپور رسيدم.سپس مجددا” از طريق مالزي عازم تايلند شدم وحدود ۲ سال هم در آنجا اقامت گزيده و کار کردم.از آن زمان تا کنون به کشورهاي زيادي در آسيا،آمريکاي شمالي،آمريکاي جنوبي،کارائيب،اروپا،آفريقا سفر کردم که شمار آنها به بيش از ۸۰ کشور ميرسد.در دهه ۳۰ زندگي ام،توانستم به دانشگاه آلبرتا راه پيدا کنم و سرانجام موفق به اخذ مدرک فوق ليسانس در رشته ي بازرگاني شدم.سپس در حوزه هاي مختلف معاملات ملکي،واردات و توزيع اتومبيل،بازاريابي،تبليقات،آموزش و مشاوره کار کردم.در شرکتي با سرمايه ي اوليه ۲۶۵ ميليون دلار به سمت رئيس کل کارپردازي برگزيده شدم.در سال ۱۹۸۱ ،به ارائه ي مطالب درسي و برپايي سمينارهايي در کانادا و آمريکا پرداختم.بعدها،اين مطالب درسي و ديگر مباحث را به صورت برنامه هاي آموزشي ديداري و شنيداري در اختيار علاقه مندان قرار دادم.در سال۱۹۸۶،به منطقه ي سن ديه گو واقع در ايالت کاليفرنيا نقل مکان کردم.
در طول ۲۰ سال گذشته بيش از ۳۰۰ برنامه ي آموزشي ديداري و شنيداري توليد کردم که برخي از آنها به بيش از ۲۴ زبان ترجمه شده اند و در بيش از ۳۰ کشور مورد استفاده قرار مي گيرند.من ارائه دهنده ي بهترين و پرفروش ترين برنامه هاي آموزش شنيداري در سراسر جهان هستم.برنامه هاي آموزشي تصويري من توسط بزرگترين شرکت هاي آمريکا و اروپا استفاده مي شوند.
من نويسنده ي بيش از ۴۰ کتاب پرفروش هستم که امروزه توسط سرشناس ترين مؤسسات انتشاراتي سراسر دنيا به چاپ مي رسد.در حال حاضر،به عنوان سخنران و آموزش دهنده اي حرفه اي شناخته ميشوم و سالانه بيش از ۲۵۰/۰۰۰ نفر را در ايالات متحده،کانادا،اروپا،استراليا،آسيا و خاورميانه خطاب قرار ميدهم.
چه تجربيات يا چالش هايي تا کنون بيشترين تأثير را روي شما گذاشته است؟
من در مقام مقايسه با بسياري از همنوعان خودم تجربيات فراواني را در مکانهاي متعدد و تحت شرايط بسيار متفاوت کسب کرده ام.شايد مهم ترين و سازنده ترين تجربه اي که بتوان به آن اشاره کرد مربوط به عبور من از صحراي بزرگ آفريقا بود در حالي که ۲۱ سال بيشتر سن نداشتم.سفري بي نهايت دشوار بود و من در اين سفر به دليل بروز مشکلاتي از جمله بي آبي و خراب شدن اتومبيلي که با آن سفر مي کرديم،چندين بار با مرگ دست و پنجه نرم کردم.عبور از صحراي بزرگ آفريقا تجربه ي بزرگي براي من و نيز شايد نقطه ي عطفي در زندگي ام بود.
در تمام طول اين سالها،مهمترين تجربيات خود را زماني کسب کرده ام که توانسته ام با اراده و بردباري بر مشکلات غيرعادي و سختي هاي زندگي غلبه کنم.برخورداري هر فرد از دو قدرت پرتوان اراده و بردباري سبب کسب موفقيت هاي چشمگير در تمام مراحل زندگي مي شود.
اوج زندگي شخصي و حرفه اي خود را در چه مي بينيد؟
به نظر خودم چندين بار در اوج قرار گرفتم.اولين اوج،تجربيات اندوخته شده در سفر از ون کوور در کانادا به سراسر کشور و بعد به آتلانتيک،اروپا،صحراي بزرگ آفريقا و آفريقاي جنوبي بود.روي هم رفته،مسافتي بيش از ۲۷۳۶۵کيلومتر را طي کردم.ابتدا در مورد آنچه که در حال انجامش بودم،چيز زيادي نمي دانستم ولي در طول سفر بر دانسته هايم اضافه شد.دومين تجربه ي بزرگ،سفر من از لندن به سنگاپور بود که مسافتي حدود۱۹۳۱۷کيلومتر را طي کردم.اين سفر چندين ماه به طول انجاميد و فرصتي در اختيار من قرار گرفته شد که بتوانم با فرهنگ هاي مختلف آشنا شوم؛آداب و سنن آنها را از نزديک شاهد باشم.در سن ۲۴ سالگي،با اصول فروش آشنا شدم و بعد مديريت را فراگرفتم.در سن ۲۵ سالگي فروش در سطح گسترده را در يک شرکت بزرگ متشکل از ۹۵ کارمند فروش آغاز کردم.اين شرکت ۶ کشور بزرگ دنيا را تحت پوشش داشت و من نيز هر ۹۵ کارمند آن را شخصا” آموزش دادم.ما با کمک يکديگر کالاهاي خود را هر ماه با ارزش ميليون ها دلار به فروش مي رسانديم.سرانجام در بخش معاملات ملکي مشغول به کار شدم و در يک دوره ي ۵ ساله املاکي را به ارزش چيزي بالغ بر ۵۰ ميليون دلار ساختم،مديريت کردم،توسعه دادم و به فروش رساندم.من شخصا” مسؤول وارد کردن اتومبيل هاي سوزوکي در کانادا بودم.ما ۶۵ نفر بوديم که همگي از صفر شروع کرديم و ظرف مدت دو سال سود حاصل از فروش اين اتومبيل ها به ۲۵ ميليون دلار رسيد.آن گاه مديريت يک شرکت طرح و توسعه ۲۶۵ ميليون دلاري را برعهده گرفتم و توانستم که آن شرکت را از نو بسازم.تا کنون ادارات متعددي راه اندازي کرده ام،مقامات شرکت ها را از ميان افراد جدبد و تازه کار انتخاب کرده ام و شش پروژه توسعه مهم را با سوددهي چندين ميليون دلاري به پايان رسانده ام.در سال ۱۹۷۹ ازدواج کرده و تشکيل خانواده دادم.در حال حاضر،صاحب۴فرزند زيبا هستم.شايد بتوان اين را يکي از دستاوردهاي مهم زندگي ام به حساب آورد.در سال ۱۹۸۱؛کار سخنراني و آموزش را از سر گرفتم.از آن زمان تا کنون،يکي از سرشناسترين سخنرانان حرفه اي در سراسر جهان هستم.
به چه چيزهايي در زندگي بيش از هر چيز ديگر افتخار مي کنيد؟
خانواده،همسر و فرزندانم بيش از همه چيز مايه ي فخر و مباهات من هستند.هم اکنون بزرگ ترين دخترم ۲۵سال سن دارد و به تازگي موفق به اخذ مدرک فوق ليسانس از يک دانشگاه مطرح دنيا شده است.دو فرزند پسرم ۱۹و۲۳ ساله هستند؛مردان جوان بسيار خوبي که در زمينه هاي تحصيلي و اجتماعي بهترين هستند،کوچکترين دخترم کاترين ۱۴ سال بيشتر ندارد ولي سوارکار بسيار ماهري است.او دختري معرکه با شخصيتي بسيار استثنايي و منحصر به فرد است.در نزد من،هيچ چيز مهم تر از خانواده ام نيست.خانواده اي سالم و شاد دارم که در تمام عرصه هاي زندگي موفق هستند.اين مهمترين چيز در زندگي من است و بيش از هر چيز ديگري به آن افتخار مي کنم.
نظر شما راجع به موفقيت در زندگي چيست و چه تعريفي از موفقيت داريد؟
شما تا بدان پايه که بتوانيد هدف گذاري کرده و به اهداف تان جامه ي عمل بپوشانيد؛موفق هستيد.موفقيت يعني همان گونه که دوست داريد زندگي کنيد،به دور از مداخله ي ديگران.موفقيت يعني به عنوان يک انسان عاقل و بالغ تمام توانايي هاي بالقوه ي خود را پرورش داده و در راستاي رسيدن به اهدافتان از آن ها استفاده کنيد.سرانجام اينکه،شما تا بدان پايه موفق هستيد که بتوانيد به شادي و آرامش روحي دست پيدا کنيد.
وقتي موفق مي شويد حاصل کار شادي و آرامش روحي خواهد بود،و در نتيجه ي دست يافتن به اين دو مهم،مي توانيد به تمامي؛کليه ي توانايي هاي بالقوه ي خود را کشف کرده و آن ها را پرورش دهيد.
منبع:نتورک مارکتینگ